معرفی اجمالی شهرستان خلخال

شهرستان خلخال یک منطقه کوهستانی با طبیعتی بکر و بسیار زیباست که در جنوب استان اردبیل واقع شده است و مرکز آن شهر خلخال یا هروآباد است .

این شهرستان با دارا بودن 85 در صد از جنگلهای استان اردبیل از طرف شمال به شهرستان کوثر ، از شرق به استان گیلان ، از جنوب به استان زنجان و از غرب به شهرستان میانه  آذربایجان شرقی حدود می شود .

 

ادامه معرفی خلخال  ...

درباره وبسایت خلخالیم

وب سایت شخصی "خلخالیم" ( کلمه ترکی به معنی خلخال من ) بعنوان اولین وب سایت جامع شهرستان خلخال با رویکرد فرهنگی ، هنری ، اجتماعی ، از تاریخ 8 / 8 / 88 ( سالروز ولادت با سعادت امام هشتم ) افتتاح و کار خود را شروع کرده است .

این وبسایت در سایت ساماندهی پایگاههای اینترنتی ایران ، متعلق به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت گردیده و تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران می باشد .
وب سایت خلخالیم یک نشریه الکترونیکی است که متعلق به همه خلخالیهای دنیاست از دورترین روستاهای خلخال گرفته تا خلخالیهای خارج از کشور .

>> ادامه ...

از اینکه ما رو همراهی میکنید خوشحالیم و بینهایت از شما ممنونیم

تماس با ما

برای کامل تر و پر بار تر شدن سایت بی شک مشارکت شما همشهریان و دوستان عزیز  ضروری و لازم است . برای ارسال مطالب و یا برقراری ارتباط از اطلاعات زیر استفاده نمایید :
ایمیل  :  Info@khalkhalim.com  و  Masoud@khalkhalim.com
شماره موبایل : 09381687314

شماره تماس ثابت : 32420202 - 045

آدرس : خلخال - خیابان شهید بهشتی - ابتدای خیابان شهید مطهری

مدیریت سایت خلخالیم : مسعود شیرعلی پور

عضویت در سایت خلخالیم

از تمامی شهروندان عزیز خلخالی دعوت می کنیم با درج نام و نام خانوادگی خود اقدام به ثبت نام در سایت نمایند .

همچنین افرادی که مایل به همکاری با سایت هستند ، نوع کاربری آنها بعدا و با هماهنگی مدیریت سایت قابل ارتقاء بوده و امکان درج مطلب در سایت را خواهند داشت .

چنانچه به هر دلیلی گذرواژه خود را فراموش کردید , برای فعال سازی آن از لینکهای "بازیابی گذرواژه" یا "بازیابی شناسه" که در زیر فرم ثبت نام درج شده استفاده نمایید و یا بصورت دستی برای مدیریت سایت ایمیل ارسال نمائید

لازم به ذکر است که مشخصات شما نزد مدیریت سایت محفوظ خواهد بود


برای عضویت در سایت لطفا کلیک کنید ...

  • اخبار پایین صفحه
  • صفحه اصلی
  • فید خبرخوان
  • همه پایگاههای وب خلخال
  • جستجوگر ویژه

http://khalkhalim.com/images/stories/tablighat3/khalkhalkala.gif

http://khalkhalim.com/images/stories/tablighat3/banner-amagol-gif.gif



http://khalkhalim.com/images/stories/tablighat2/h_zendan1.jpg

آخرین اخبار و اطلاعیه ها

Home تاریخ خلخال
>> تاریخ خلخال

تا زمان درج تاریخ مبسوطی از خلخال توجه شما را به مختصری از تاریخ شهرمان جلب می کنم


تاریخ مختصر خلخال

 

فرهنگ هر ملتی ریشه در تاریخ آن ملت دارد . تاریخ شهر ما هم سر شار از اتفاقات و حوادث جالب و شنیدنی است . نقل تاریخ خلخال در این چند صفحه به هیج وجه مقدور نیست لذا تاریخ بسیار مختصری در اینجا آورده ایم و به مرور زمان و به کمک دوستان و استادان عزیز بخش مربوط به تاریخ خلخال را با جزئیات بیشتری خواهیم نگاشت . و اما تیتر هایی از تاریخ مختصر خلخال که برای مطالعه هر کدام بر روی تیتر کلیک بفرمائید .

 


1- خلخال قبل از میلاد

2- از قرن اول تا سال 900 هجری قمری

3- از سال 900 تا 1200 هجری قمری

4- از 1200 تا 1340 هجری قمری

5- خلخال در عهد قاجار

6- دوران مشروطیت

7- تاسیس مدرسه در خلخال ( 1284 هجری شمسی )

8- میرزا کوچک خان در خلخال

 

 

 

 


 

 

 

خلخال قبل از میلاد

بنا به نوشته ی تاریخ نویسان ،از هزاره ی سوم تا قرن سوم و دوم قبل از میلاد از سه طرف جنوبی ،غـربی، و شمالی اقوامی مانند : ( آشوری ها- لولوبیها- كوتیها-اورارتورها-ماننائیها- الپها- اسكتیها- ) وارد ایران شدند. مخصوصاً جنگجویان و غارتگران آشوری خلخال را كه جزءِ ماد كوچك بود مورد تاخت و تاز قرار دا ده اند .

بنا به نقل بعضی از منابع، مردم ناحیه ی خلخال  ،ممزوجی از قوم بزرگ ایرانی كاسیان یا كاسی با قوم آریایی ماد ها هستند.

از گفتار مورخان وزبان شناسان چنین پیداست كه خلخال از زمانهای بسیار دور

و سالها قبل از میلاد مسیح  وجود داشته وبا این نام هم شنا سایی می شده.

از آثار باستانی قبل از اسلام كه در خلخال كشف شده ، مانند كوزه ی سفالی مربوط به دوران قبل از تاریخ كه در سال 1343 كشف شده  ویا یك كارد از جنس مفرغ مربوط به هـزاره ی اوّل قبل از میلاد كه در سال 1353كشف شده ،حاكی از وجود این شهر در آن زمان وقدمت وباستانی بودن آن است.

نظامی گنجوی شاعر بزرگ ومعروف قرن ششم در شرفنامه ی خود در بخش لشكر كشی اسكندر مقدونی به ری و خراسان بتاریخ 334قبل از میلاد  از خلخال نام برده چنین گفته:

زنـــــوزادن آهـــــوان ســـــره                     جهــانده جها ن یك یك آهو بــره

جهاندار با صیدو با رود وجـــام                   همــی كرد منزل به منزل خــرام

چو گل پیچ یك روزه ی ماه نـو                   به خلخال یك هفته بر شد گـــرو

زپرگـار آن حلـقه بر گرد ســـر                 كه خوانندش امروز خلخـــــال زر

به گیــلان در آمـد به كردار ابر                 بدانسا ن كه در بیشه آید هـژبر

 

زمین شناسان و باستان شناسان ،غار معروف و دامنه ی شرقی كوه  ازناو(آذنو)- در پنج كیلومتری خلخال – كه به «كوكاوان» معروف است وتپّه های قدیمی راه خوجین طولاش و بفراجرد را به دوره ی ساسانیان نسبت می دهند.

در برخی كتب آمده در این منطقه نظامیان و افسران ساسانی با پیمودن مسیر ها وصخره های تند آذنو مورد امتحان قرار گرفته وبه درجه ی سپهبدی می رسید ند و سپس مراسم سوگند مخصوص به جا می آوردند.

بازگشت به ابتدای صفحه

 

 

 

 

 

از قرن اول تا سال900هـ.ق

راجع به اواخر قرن اول و اوایل قرن دوّم سّید جمال ترابی طباطبایی در كتاب « سكّه های اسلامی ایران » به سه نوع سكه‌ی منقش به لا اله الا الله ،وحده لا شریك له ، محمد رسول الله اشاره كرد كه متعلق به سالهای 105و145 هجری قمری می باشند و می نویسد با توجّه به الاعم و حروف اختصاری ،محل ضرب این سكّه ها «آذربیجان» می باشد وآذربیجان محلّی است ما بین تالش و خلخال واحتمالاً همان كوكاوان یا انگان امروزی باشد كه بقایای آن هنوز در دامنه ی كوه آذنو (ازناو ) و روستای طولاش باقی مانده است و شاید این شهر تا تاریخ ضرب سكّه ها وبعد از آن نیز باقی مانده است.

در روستای دیز در نزدیكی شال از بخش شاهرود قلعه‌ی بزرگی وجود داشته كه مورد استفاده ی اسماعیلیان بوده و بوسیله ی ركن الدین خورشاه آخرین پادشاه اسماعیلیه  و لشكریانش تسخیر و تاراج شد .

در این مورد تاریخ گزیده می نویسد : «خداوند ركن الدن خور شاه بن علا الدین محمّد بن جلال الدین حسن نو ملسمان بن ملحد بن حسن علی ذكرة السلام كوره كیا بن محمّد بزرگ امید رودباری پس از پدر پادشاه شد به جهت رفع تهمت و نسبت خون پدر بااو ،حسن مازندرانی را با فرزندان به قصاص پدر بكشت و لشكر به جنگ شالرود و خلخال فرستاد و مستخلص كرد و قتل عام رفت و چون یك سال در پادشاهی بماند هولاكو خان به جنگ او رفت حرب عظیم كردند ودر این زمان دولت اسماعیلیانبه به آخر رسید ».

بازگشت به ابتدای صفحه

 

 

 

 

 

از سال 900تا 1200هجری قمری

از قرن نهم و دهم به بعد مخصوصاً در زمان سلاطین صفوی خلخال ،شاهد وقایع و حوادث تاریخی بوده بطوریكه نویسندگان بررسیهایِ تاریخی و آثار باستانی آذربایجان نوشته اند چون شاه اسماعیل اول صفوی طارم را گرفت متوجه خلخال شد انجا نیز جنگ كرده هفتصد نفر بر سر شاه جمع شدند در خلخال چند روزی هزارو پانصد نفر بهم رسانید . بعد متوجه دارالارشاد اردبیل شد. خبر از علی خان سلطان چاكرلو رسید كه شیخ اوغلی اینك از گیلان خروج نموده و طارم و خلخال را مسخر نموده بر سر تو میاید.

پیترودلاواله در سفرنامه خود می نویسد:« در قرن یازده قمری ( 1028ه.ق) شاه عباس در سر راه خود به اردبیل، با قسمتی از نیروهای نظامی خود به خلخال رفته و گفته میشد كه قصد دارد چند روزی برای شكار در آنجا بماندو ضمناً چادرها و اثاثیه دست و پا گیر را در همانجا بگذارد و به اردبیل نبرد زیرا اردبیل مانند شهرهای دیگر ایران بدون حفاظ وحصار است و به اشكال میتوان از آن دفاع كرد و در نتیجه باقی گذاشتن اینگونه وسایل در شهر خلخال كه نزدیك اردبیل قرار داشت بیشتر مقرون به احتیاط بود ودر اینصورت شاه می توانست سبكبار به اتفاق سرداران به اردبیل برود و در صورت لزوم در آنجا به جنگ با تركها بپردازد و از عقب جبهه آذوقه ی خود را تأمین كند.

در ده گیوی یعنی همان جایی كه خلیفه استراحت كرده بود ما نیز پیاده شدیم و چادرها را بپا كردیم. در این محل ناظر یكی از شدت عملهای شاه بودم كه میخواهم آن را شرح دهم تا به طرز رفتار وی با سربازانش بهتر آشنا شوید و دریابید كه او چگونه در تربیت افراد سپاه خود می كوشد و آنان را به رعایت نظم و عدالت و انصاف وادار میكند.

جریان از این قرار است كه دسته ای از سپاهیان اردو و شاید بدون قصد و توجه در كنار مزرعه ای چادرها برافراشته و اسبان و شتران خود را بدون جلب موافقت صاحبان مزرعه در اطراف چادرها به چرا رها كرده بودند تا در پرداخت پول علوفه صرفه جویی كنند. مردم ده به شاه شكایت كردند و او سخنان ایشان را به دقت گوش كرد و سپس دستور داد چند تن از سران سپاه بدان محل رفتند و با شمشیر تمام چادرها را پاره كردند و تمام اسبان و شتران و چهارپایانی را كه در مزرعه مشغول بودند گرفتند و مقصران را به زندان انداختند چیزی كه برای من مایه حیرت بسیار شد این بود كه وزیر فریدون خان حكمران استرآباد نیز در جمع گناه كاران توقیف شد و با آنكه وزیر یكی از سرداران معروف شاه عباس و حكام بزرگ ایران بود به جرم اینكه میوه ای از درختان باغی چیده و بهای آنرا نپرداخته بود به فرمان شاه تیری از دماغش گذرانیدندو با اسب برهنه ای بدان صورت هولناك چندین بار در میان اردو گردانیدند.

هامرپورگشتال مؤلف كتاب تاریخ امپراطور عثمانی درباره ی حمله ی عثمانیها به آذربایجان در اواخر دوره صفویان از خلخال نام برده چنین می نویسد:«اسماعیل  قلندر سر كرده ی قراولان خاصه ی شاه طهماسب جمعی از بی سروپایان ایرانی را به دور خود جمع كرده بعضی از آبادیها را كه به تصرف روسیه درآمده بود غارت كرد. چون سربازهای روسی او را از آن حدود دور كردند طوایف شاهسون و شقاقی را به زیر لوای خود دعوت كرد عازم تاخت و تاز اردبیل و خلخال گردید. پاشای خلخال محمد قلی اول مجبور شد از خلخال فرار كند بعد از آن لشگرهای متفرق را جمع كرده برسر قلندر برفت قتال شدیدی در میان طرفین روی داد چهار ساعت طول كشید اسماعیل قلندر شكست خورده خود را به كوههای ماموم در انداخت.»

بازگشت به ابتدای صفحه

 

 

 

 

 

ازسال 1200تا 1340هجری قمری

در زمان سلطنت افشاریه و خاندان زند و قاجار نیز خلخال مورد توجّه و تاخت و تاز واقع شده چنانچه مؤلف جهانگشای نادری در بیان محاربه ی پاشایان رومبا اشرف افغان مطلب دیگری نیز در مورد خلخال نوشته است به این صورت كه اشرف احمد پاشا در سال سوم جلوس خود بعد از قتل شاه سلطان حسین مجدّداً به همدان رفته وپیشنهاد مصالحه می كند مبنی بر اینكه ولایت خوزستان و لرستان و زنجان و سلطانیه و خلخال و اردبیل به دولت عثمانی و ولایت سمت شرقی عراق و دارالمرز به افاغنه متعلّق باشد وبه موجب این عهد و پیمان جنگ خاتمه یافته و هریك عازم جا و مقام خویش گردیدند .

در جای دیگر نوشته: نادر شاه تصمیم گرفت جهت دفع اشرار چندی در دربند داغستان توقّف كند وتا دفع اشرار به جایی نرود و حكم كرد محصّلانی تعیین شد كه از حد تفلیس تا خلخال واردبیل و تبریز از خالصجات دیوانی و غیر غلّه جهت سیورسات غازیان با ارّاده ی‌ توپ ودوّب حمل و نقل اردوی نادری نمایند .مؤلفین كتب گیتی گشا و جانشینان كریم خان زند در اختلال اوضاع گیلان وشورش ذوالفقار خان

افشار نوشته اند :

چون ذوالفقار خان افشار طغیان نمود به قزوین مستولی و گیلان را نیز خالی از صاحب دید بدان سوی شتافت و آنجا را بتصرّف خود در آورد .

وقتی علی مراد خان از كیفیّت احوال ذوالفقار خان با خبر شد وآگاهی یافت از دار السلطنه ی اصفهان حركت وبعد از رو در رویی دو سپاه ، ذوالفقار خان شكست خورده وبه طرف خمسه رهسپار شد . علی مراد خان در تعقیب دشمن وارد زنجان گردید وسه روز در آنجا توقف نمود وبعد راه خمسه در پیش گرفت و خان افشار در یكی از منازل مخفی گردید . در دو فرسنگی شهر مزبور هدایت الله خان كه می خواست به جبران مافات ، خدمتی نشان دهد به همراه برخی از اهالی زنجان بر آن شد تا ذوالفقار خان را در مخفی گاهش دستگیر و تحویل علی مراد خان نماید . خان افشار زمانی متوّجه این امر گردید كه خود را محصور معاندین دید و لذا با دو سه تن از یاران خود راه فراری یافته به طرف خلخال رفت . در حوالی خلخال افراد محمّد خان سعداوی حكمران خلخال او را گرفته به نزد علیمراد خان كه در این وقت در زنجان میزیست فرستادند و به امر وی به زندگی او خاتمه دادند . وهمین طور نظر علی خان از رؤسای شاهسون اردبیل بود كه با ابراهیم خان جوانشیر حكمران قره باغ نسبت قرابت داشت در سال 1193 ه. ق لشكر بر سر رشت و گیلانات كشیده آن نواحی را عرصه ی قتل و غارت خود قرار داد و خلخال وطارم را نیز از این بلیّه بی نصیب نگذاشت سپس به اردبیل باز گشت .

در زمان فتحعلی شاه سفیری به اسم مسیو ژوبر از طرف ناپلئون اوّل امپراطور فرانسه مأ موریّتی در دربار پادشاه قاجار پیدا كرده به ایران می آید در ان زمان عباس میرزا نایب السلطنه و ولیعهد ایران بعلّت جنگهای ایران و روس در ولایت اردبیل بود او درسفرنامه ی خود می نویسد : « عبور من به تهران از تبریز بود ، شنیدم ولیعهد ایران در اردبیل است لذا بدان شهر عزیمت كردم » .او بعد از ملاقات با عباس میرزا بعلت خوشی هایی كه در اردبیل بر او گذشته و اقامت او را كه قبلاً فقط دو روز بود طولانی تر كرده وچون در رساندن نامه ی ناپلئون به فتحعلی شاه تأخیر زیادی احساس می شد از راه خلخال به تهران رفته است . ژوبر در جای دیگر می نویسد : « راهی كه ما را از اردبیل به خلخال می بردند درازتر ولی كمتردشوار بود . خنكی هوایی كه تنفس می كنیم ، دور نمای زیبایی كه گاه به گاه از دیدار كوههایی كه در كرانه ی دریای خزر مشرف اند این راه را مطبوع ترمی نماید.

در هریس و قنجیا ( گنجگاه ) جاهایی كه پیش از رسیدن به خلخال باید از آنجا بگذریم از ما پذیرایی شایان كردند. نجیب خان كه در این قلمرو فرماندهی میكرد یكی از فرمانبرداران و بستگان عباس میرزا بود. او برای بزرگداشت شاهزاده آنچه را كه در خور احترام بود نسبت به ما انجام داد.

شهر خلخال میان صخره ساخته شده ولیكن یك چشمه آب روان بسیار زیبا به آن درّه خنكی می دهد و به سرزمین های پیرامونش خرّمی می بخشد . با كمی فاصله از آنجا بقایای یك راه كه بی گفتگو خیلی كهن است و آن را خوب نگهداری كرده اند به چشم می خورد كه شاید از اكباتان به كشور مادها می رفته است .

بنابر نوشته الماثروالاثار ( چهل سال تاریخ ایران ) در دوره ی ناصرالدین شاه قاجار از 59 نفر سرهنگان دارالسلطنه یكی فتح الله خان سرهنگ خلخالی بود .و خلخال یكی ازولایاتی بود كه در این دوره اداره پست تأسیس شده و مركب از یك نفر رئیس به نام « آقا علی» و یك نفر فراش بود. و حكام ولایات نیز عبارت بودند از:

 

مظفرالدین میرزا       نواب و صاحب اختیار آذربایجان

امیر نظام               كار گزار آذربایجان  نواب

داراب میرزا        حاكم خلخال

كیل الملك              حاكم اردبیل و مشکین شهر

میر لطفعلی خان      حاكم طالش

 

بر طبق نوشته وقایع الغرور ( سفر نامه آذربایجان) در زمان ناصرالدین شاه از اعیان و تجّار تبریز سه نفر خلخالی به نامهای آقا اسد خلخالی، مشهدی ابوطالب و آقا ابراهیم خلخالی معروف و مشهور بودند.

بازگشت به ابتدای صفحه

 

 

 

 

 

 

خلخال در عهد قاجار

 

مخصوصاً در زمان مظفرالدین شاه و قبل از او دارای پادگان نظامی بود. در تاریخ 1297 ه.ق مظفرالدین میرزا ولیعهد نامه ای از تبریز به ناصرالدین شاه كه در تهران بود نوشته و در این نامه به سرباز خانه خلخال اشاره میكند كه قسمتهایی از آن چنین است:

« قربان آنچه به عقل من میرسد خوب است كه انشاءالله تعالی 20 روز بعد از عید مقرر شود در چمن درشك اردویی تشكیل شود چهار پنج فوج و چند ارّاده توپ و قدری سواره با یك نفر رئیس معتبر مثل اعتماد السلطنه و محمد صادق خان امیر نظام و چند نفر صاحب منصب دیگر تا مراجعت موكب همایونی سه چهار ماه در آنجا مشغول مشق باشند كه اسباب آسودگی آن سر حدّات و نقاط خواهد بود ....

البته این از لوازم است و این چاره نخواهد بود و آن سر حدّات ‌را نمی توان خالی گذاشت هر گاه خدای نخواسته یك دعوایی جزئی در ایلات بشود تا من بخواهم از خلخال 200 نفر سرباز به اینجا بفرستم آنچه باید بشود خواهد شد». دردوره ی مشروطه كه در اكثر شهرهای ایران انقلاب و تحركاتی انجام می گرفت در خلخال نیز اقداماتی صورت پذیرفته و حتی عده ای از مشاهیر این ولایت در تهران و تبریز نقش مؤثری در این قیام داشتند از جمله در كتاب ایران در دوره قاجار آمده كه : در زمان محمد علی شاه و در جریان مشروطه در مقابل تحریكات و مفسده جویی طرفداران رژیم، آزادی خواهـــان بر آن شدند كه یك مركز سرّی از افراد ورزیده و برجسته و مورد اعتـماد بوجود آورند بدین ترتیب كمیته ی انقلاب ملی بوجود آمد، اعضای آن 9 نفر بودند كه یكی از این اعضا سیّد عبدالرحیم خلخالی بود. تصمیمات این مركز در تمام مراكز علمی و انجمنهای سیاسی تهران و ولایات و در مجلس شورای ملی و خارج ایران مؤثر بود.

در كتاب تاریخ تحولات سیاسی و روابط خارجی ایران نوشته : در دوران سلطنت مظفرالدین شاه تعدادی انجمن مخفی تشكیل شد كه هدف آنها كاستن قدرت سلطنت بود.  در ذیحجه ی 1322 ه.ق انجمن مخفی بنا به پیشنهاد آیت الله سیّد محمد طباطبایی با چهار چوب مذهبی تشكیل شد . این انجمن نظامنامه ای داشته و اعضای آن را فدایی می گفتند اعضای انجمن سوگند یاد كرده بودند كه در راه بدست آوردن عدالتخانه تلاش كنند. بحثهای انجمن مخفی پیرامون نوع حكومت جمهوری یا مشروطه هم می باشد ولی نقطه ی اصلی بحثها برقراری عدالت بوده است.

از اعضای این انجمن یكی سید برهان خلخالی و دیگران ، ناظم الاسلام كرمانی، مجد الاسلام كرمانی، شیخ محمد شیرازی ذو الریا ستین، شیخ حسین علی ادیب بهبهانی،میرزاآقا اصفهانی بودند.

بازگشت به ابتدای صفحه

 

 

 

 

 

دوران مشروطیت

خلخال یكی از شهرستانهایی است كه متأسفانه تا كنون از قلم مؤلفان تاریخ مشروطیت ایران افتاده است . در حالی كه در دوران مشروطیت عدّه ای از خلخالی ها در تهران و تبریز و رشت از افراد مؤثر در انقلاب مشروطیت محسوب می شدند . از جمله می توان افراد ذیل را نام برد.

 

سیّد عبد الرحیم خلخالی مدیر دوّم روزنامه مساوات ، سیّد برهان قدس ، میرزا مرتضی سلطان الواعظین خلخالی (مهجور ) ، سیّدابوالفتوح علوی خلخالی ، سیّد خلیل خلخالی ملقّب به ركن الاسلام ، سیّد جلال خلخالی دبیر روز نامه ی مساوات ، سیّد ابوالقاسم طلبه خلخالی و... .

در دوران مشروطیت در خلخال نیز مانند سایر شهر های بزرگ انجمن و جلسات سرّی و علنی تشكیل می شد . آزادی خواهان و كسانی كه به مشروطه علاقه داشتند در این جلسات و انجمنها شركت می كردند و به طور مرتب بادیگر شهرها از جمله تهران و تبریز ورشت و اردبیل ارتباط داشتند . در این زمان عده ای از خوانین واكراد با استفاده از ضعف دولت و حكومت شورش كرده وبه قتل و غارت مشغول بودند واز طرف دیگر مأموران حكومتی آزادیخواهان را دستگیر و زندانی می كردند.

كتاب تاریخ مشروطیت در این مورد می نویسد:

« در خلخال و طارم رشید الملك ( حاكم اردبیل ) ونصرة لشكر بنا به دستور محرمانه ی مركز به حبس و كشتن هر كس كه نام مشروطه را می بردند قیام كرده بودند و با خوانین و متنفّذین زنجان همدست شده دامنه ی فساد را تا حدود مركز توسعه داده بودند ».

« در تاریخ 1325 چهار دهم محرم الحرام نظر به مقدمه ی انقلاب مشروطیت كه از تهران از طرف علما و ملیّون شروع ودر تبریز و بعضی از ولایات آذربایجان و رشت انجمن ملّی تأسیس و در كلیّه ی آنها علمای محل پیشوا و پیشقدم بودند . در خلخال نیز آقا سیّد وهاب كه از متنفّذ ترین علمای وقت بود جماعت را در تالار  (حسینیه ) آقا سیّد جواد مرحوم جمع و راجع به تأسیس انجمن مذاكراتی عنوان كردند .

پس از مذاكرات بسیار نسبت به انتخاب اعضای انجمن ملّی از هر طرف صدا ها بلند و یكی یكی وجیه الملة ها را بشمردند و چند نفری را هم از طبقه‌ی علما و تجّار درجه ی اوّل خود آقا به سیاست یا به قول معروف لحكمت پیشنهاد و به عضویّت انتخاب شدند.

صورت اسامی منتخبین از این قرار است :

1-            آقا سیّد علی

2-            آقا سیّد شهاب

3-            آقاسیّد باقر

4-            ناصر دفتر

5-            حاج قربانعلی تاجر

6-            حاج تیمور تاجر

7-            حاج سلیم تاجر

8-            كربلایی محمد صادق تبریزی »

با وجود نا آرامی های بسیار در آنزمان درخلخال ، انجمن خلخال در رابطه با مشروطیت فعال بود و كارهایی در این زمینه انجام می دادند .خلاصه اوضاع اینگونه می گذشت و در اكثر دهات خلخال به تقلید مركز شهرستان ، انجمن تأسیس و برای خود رتق و فتقی داشتند .

در مدتی كه خلخال بدون حكومت رسمی و تحت قیادت انجمن و ملیّون بسرمی برد شاهزاده ظفرالسلطنه از طهران به حكومت گیلان آمد ونظر به اینكه در خلخال علاقه و ملكی داشت وعلاوه فوج سربازدر تحت اداره ی او بود حكومت خلخال را نیز ضمیمه و نصیر لشكرامیر تومان را كه ا ز جانب او رئیس فوج و سایر علاقجات بود بحكومت خلخال منصوب نمود و كــلـّـاً به علت اینكه مشارالیه با اشخاصی كه منتسب به استبداد یا مخالفت انجمن هستند مذبوط و خود نیز سالها در آنجا ریاست و بعضاً هم حكومت كرده بود و هنوز یاد و هوای گذشته در او باقی بود ، مردم از تصدیق حكومت او امتناع واو نیز كاری از پیش نبرده و در حالت سكوت می بود و رفته رفته جماعت فدائیان كه از هر قبیل اشخاص مركب بود استقلالی یافته ودر جزء و كلّ امور مداخله وتقریباً رشته را از دست وكلا گرفتند .

در این میان تنها ناصر دفتر بود كه تا اندازه ای از اهلّیت مقصد مطلع وسنگینی بار را حس كرده ودر داخل انجمن به موافقت رئیس تجار ودر میان فدائیان به موافقت مشهدی سراج اله ومشهدی ابراهیم بار گران این تكالیف را بدوش گرفته می كشیدند و هر گونه عیبی از رفقای انجمن تولید یا مفسده ای از جماعت فداعیان سر می زد یا خود دسیسه واسیر یكی از طرف مخالفین فراهم می شد به كمك سه نفری كه نام برده شده به طور عاقلانه رفع و اصلاح می نمودند .

بازگشت به ابتدای صفحه

 

 

 

تأسیس مدرسه در خلخال ( 1284 هـ.ش)

مرحوم ناصر دفترروائی در كتاب خاطرات و اسناد ناصر دفتر روائی  می نویسد :

« حاج زین العابدین تقی اوف یك نفر معلم از اسلامبول به باكو جلب و جمعی ازمعلمان قدیمی را تحت تعلیم و تربیت او گرد آورده و دارالتعلیمی ا فتتاح  كرد و اصول جدید تعلیم و تدریس را به آنها یاد داده بود كه از جمله ی آنها حاج میرزا محمد تقی بود كه مدتی نیز در بادكوبه  تدریس داشته و این اوقات برای دیدار خانواده ی خود به خلخال آمده بود .

نگارنده با استفاده از وجود حاج میرزا محمد تقی مرحوم بدین اراده افتادم كه مدرسه ای در قصبه ی خلخال افتتاح و خدمات وطنی خود را از این راه تعقیب نمایم . وچون خودم چنین قدرت مالی نداشتم كه همه ی‌ مصارف مقدماتی و بودجه ی آتیه ی این مدرسه را از عهده بر آیم اراده ی خود را با بعضی از خواص قصبه ی خلخال كه احساساتی در این كار ها داشتند به میان گذاردم و استمداد كردم كه از مساعدت مادی و معنوی دریغ ننمایند . ولی از هیچ یك مساعدت مادی و مالی به عمل نیامد و بلكه بعضی ها نظر به عدم استعداد محل و فقدان وسایل و دوری افكار عمومی از آن و بد تر از همه بد بینی دولتیان مستبد نسبت بدین گونه مؤسسات كه بوی دیگری از آن بر میآمد بدین اقدام ملامتم كردند و ظاهراً هم گفتارشان همه منطقی و بجا بود . ولی من نظر به عشق مفرطی كه بدان داشتم خود را بدین كار مصمم دیدم و اقل فایده را آشنا كردن افكار عمومی با چنین تأسیسات می دانستم.

این بود اراده خود را بر حسب دستور حاج میرزا تقی و با خرج شخصی خودم در بهترین عمارت (خانه ی حاج سلیم مرحوم ) با ماهی ده تومان وجه اجاره برای مدرسه تعین و در اول میزان (مهر ماه) 1326 ه.ق مدرسه را به نام ناصری با مدریت و معلمی مرحوم حاج میرزا محمد تقی و یك معلم دیگر (میرزا رفیع ) و نظامت آقا سید كریم و یك مستخدم با شصت نفر شاگرد در دو كلاس افتتاح و جشن افتتاحیه را در عمارت مدرسه بر پا كردم .

بعضی از شاگردان كه كم و بیش سواد داشتند دركلاسهای مخصوص تدریس می شدند .

برای هر دانش آموز سه الی پنج قران شهریه ماهانه بود .

در تمامی آذربایجان جز شهر تبریز كه از سالها پیش یكی دو مدرسه ی جدید داشت و گاهی هم به حكم علما تخریب و منهدم می شدند و یك فقره مدرسه ی دیگر هم در آستارا ، این مدرسه اولین مدرسه ی ملی بود كه در ولایت آذربایجان تأسیس گردیده وعكس سال اول و دوم آن نزد نگارنده موجود است و از ملاحظه بدان معلوم می گردد كه این مدرسه در جای خود از حیث ترتیبات و اتحاد شكل لباس شاگردان و انتظامات داخلی از مدارس شهرهای بزرگ پایی كم نداشته است . رفته رفته انظار عمومی به طرف مدرسه جلب و زبان طاعنان را كوتاه كرد و این حال در اثر مهارت تام وتمامی بود كه حاج میرزا تقی مرحوم در تدریس مقدماتی و جلب توجه اطفال داشت . ولی پس از مدتی در اثر اشتداد غارتگری و آشوب و گرفتاریهای اهالی ولایت كه روز به روز در تزاید بود كار مدرسه به مضیقه منتهی شد و مدیر و سایر كاركنان مدرسه بدون اینكه چیز قابلی برای آنها عاید شود چهارده ماه تمام وجداناً ادای وظیفه می‌كردند و مدرسه را از سقوط نگهداری می كردند .

بازگشت به ابتدای صفحه

 

 

 

 

 

 

 

 

میرزا كوچك خان در خلخال

یكی از وقایع تاریخی در اواخر دوره ی قاجاریه  قیام میرزا كوچك خان جنگلی است .او در گیلان علیه دولت قیام كرده قسمتهایی از گیلان و خلخال را تحت نفوذ خود در آورد . مردم و آزادیخواهان خلخال در این رابطه نقش فعالی داشتند. در سال 1335هـ ق كوچك خان به همراه همراهان خود از جمله خالو قربان ، حاج احمد كسائی،  و كربلا حسین و بعضی از سران به خلخال آمده مورد استقبال بی سابقه ی مردم خلخال قرار گرفتند .

میرزا در مدت اقامت دو هفته ای خود در خلخال هیئت اتحاد اسلام را تشكیل و سخنرانی و مجالس متعددی منعقد می نماید  ودر آنزمان كه خلخال در قحطی بسرمی برد كمك های زیادی به اهالی شهر وحومه ،همچنین به تجدید مدرسه ی ناصری – كه قبلاً توسط ناصر دفتر روائی تأسیس شده بود – كرده بود. عده ای از افراد هنوز خاطرات آن دوره را فراموش نكرده اند از جمله:

حاج كریم رحیمی كه حدود نود سال دارد در این رابطه می گوید مغازه ی ما در راسته بالا و در مركز شهر قرار داشت من تقریبأ جوان بودم میرزا كوچك خان به خلخال آمد و در میدان بزرگ روبروی مسجد جامع كه عده ی زیادی جمع بودند سخنرانی كرد سپس از طریق راسته ی پایین در حالیكه به دنبالش اهالی حركت می كردند و در پیشاپیش نیز عده ای سوره ی الرحمن و آیات دیگر قران را تلاوت می نمودند وارد راسته ی بالا شده و از میدان پائین به منزل یكی از بزرگان شهر رفت .

ناصر دفتر روائی در كتاب خود با نام خاطرات و اسناد ناصر دفتر روائی مینویسد :

« میرزا كوچك خان در سال 1335قمری به اتفاق همراهان خود به خلخال آمد .و در خانه ی امیر عشایر كه خانه ی حكومتی خود را برای نشیمن او ترتیب داده بود ماند . بازار در خلخال سه شبانه روز به خاطر او بسته بود و جشن عمومی گرفته شد .

باز نگارنده را یادی از هندوستان آمد ومیرزا كوچك خان را از تشكیلات مدرسه در خلخال با خبر كردم و كمكهایی در این راستا كرد وخوانین و تجار را جمع كرد و 600تومان اعانه ازآنهاجمع كرد و حاج میرزا تقی معلم را از باد كوبه خبر كردیم ومدرسه دوباره در ماه صفر 1336 افتتاح گردید . در حدود دو ماهی كه میرزا در خلخال بود محكمه ی عدلیه در خلخال تشكیل شد .»

ابراهیم شمس از اهالی گیلوان كه بیش از 90 سال دارد می گوید :

میرزا اولین بار كه به خلخال آمد از راه غیر گیلوان آمد .در اواخر آذر 1300 شمسی او با كائوك به طرف گیلوان آمد تا به خلخال برود كه در همین سفر در اثر كولاك وسرمادر گردنه‌ ی گیلوان (6كیلومتری خلخال ) فوت كرد .به ما خبر رسید كه یك نفر در گردنه ی گیلوان مرده من و عده ای به آنجا رفتیم وجنازه را دیدیم . سر و دست او داخل برف بود و یك شانه و مهر و قرآن همراه داشت . سپس مأموران رضا خان آمده و سر او را بریده و بردند .بلافاصله كمی بعد عشایر كه به استقبال وی آمده بودند از جریان باخبر شده به دنبالشان رفتند ولی نتوانستند آنها را بیابند . ما بدن میرزا را غسل داده و در قبرستان قدیمی گیلوان دفن كردیم . 17یا18سال بعد شخصی بنام ید اله آمد و جنازه ی او را به سلیمان داراب برد .

بازگشت به ابتدای صفحه



منابع : خلخال و مشاهیر اثر سید مسعود نقیب ـ خاطرات و اسناد ناصر دفتر روایی و کتب مرجعی که در متن به آنها شاره شده است

آمار سایت

فرم ورود



logo-samandehi

برای بهره گیری از قابلیتهای گرافیکی صفحه لطفا از مرورگرهای مناسب استفاده نمایید