شهید سعادتقلی ایمانی

نام  : سعادتقلى

نام خانوادگى  :  ايمانى

نام پدر : عقوب

محل تولد : کلور

تاريخ‌تولد  :03/01/1344

تاريخ شهادت  :17/07/64

محل شهادت : سقز

عضویت : پاسدار رسمی

زندگینامه

در کلور متولد شد او تا سال سوم راهنمایی در محل تولد درس خوانده وبعد از پدر ومادر رضایت گرفت برای رفتن به جبهه . پس بعد از مدتی به تهران رفت .در آنجا پایگاه ابوذر تهران عضو شده ودر کرج آموزش عمومی را دید وبعد از آن همواره در جبهه بودند ..

در مأموریت آخر به دست کردهای ضدانقلاب افتاد ودر سقز به   دست ضدانقلاب قربانی وبه فیض شهادت  نائل شد .

وصيت‌نامه

بسمه تعالى

با سلام و درود فراوان بر منجى انسانها ولى عصر(عج) حجة بن الحسن و يگانه نايب بر حقش رهبر كبير انقلاب اسلامى جهان و اين قلب تپنده امت مستضعفين جهان و درهم كوبنده ستم و ستمگران و بت شكن زمان حضرت آية الله العظمى امام خمينى و ملت قهرمان و هميشه در صحنه و ملت شهيدپرور ايران.

با درود و سلام بيكران بر پدر و مادرهاى شهيد داده .  همچنين فرزندان بى‌پدر گشته و خواهران بى‌برادر شده و برادران بى‌پدر و برادر گشته . با سلام و درود كلى بر مادر و پدر مهربان كه براى من زحمت كشيده‌اند و تا به اين حد رسانده اند و فرزندى تربيت داده اند كه آرى همچون شير ژيان بسوى دشمن مى تازد و پيش مى رود تا دشمن قرآن و خدا و دشمن امام اين پير جماران را دفع كند و تا سينه دشمن را بدرد. آفرين مادر كه چنين درسى به من دادى . از شمامادر و پدر خيلى ممنون و تشكر مى كنم. اما من فرزند خوبى براى شما نبودم و همچنين برادرم، هم هيچ كارى نكرده ام. اميدوارم كه مرا ببخشيد و از خدا مى خواهم كه مرگ مرا شهادت در راه خودش قرار دهد. آمين.

اى مادر عزيز كه شبهاى تاريك و موقع سحر وقتى كه صداى گريه من در زمان طفوليت در گهواره به گوش ات مى رسيد از خواب نازنين بلند مى شدى و به من شير مى دادى و گريه من را خاموش مى كردى.  حتى بعضى از شبها هم بخاطر من خوابت نمى برد و هميشه در فكر من بودى و كارى مى كردى كه من در گهواره خوشحال و از خوشحالى مرا به خواب مى بردى. خداوند انشاءالله صبرى به شما عنايت فرمايد.

حمد و ستايش خدايى را كه حمد و ثناى گويندگان او را نمى رسد و كافى نيست. حمد و ستايش پروردگارى را كه تمام شمارشگران دنيا نمى توانند نعمتهاى او را شمارش كنند . حمد و ستايش و ثنا آن خالقى را كه، تمام كوشش كنندگان نمى توانند حق او را ادا كنند. سلام و درود بيكران بر پيامبران و راهنمايان بشريت از حضرت آدم تا حضرت محمد خاتم(ص).

قبل از هر سخن ،شهادت به يگانگى خداوند و اعتقاد كامل به 124 هزار پيغمبران الهى كه اول آنها حضرت آدم و آخر آنها حضرت محمد بن عبدالله(ص) است و ايمان و اعتقاد به على بن ابى‌طالب(ع) و يازده فرزند معصومش كه براى نجات مردم دنيا آمدند و هر كدام ماموريت خودشان را انجام داده اند . بعد از اعتقاد به خداوند بزرگ و بزرگان الهى ، اعتقاد به صاحب اين مملكت ، يعنى حجة بن الحسن العسكرى(عج) كه آخرين فرزند على(ع)،  كه همه شيعيان جهان منتظر قيام آن حضرت مى باشد . بعد از آن اعتقاد به ولايت فقيه، كه همان ولايت امام زمان(ع) است كه در اين عصر به رهبرى آگاه و بزرگ انقلاب اسلامى جهان حضرت آيت الله العظمى امام خمينى داده شده است.  در چنين موقعيتى حساس كه بهترين نعمتها پس از سالهاى سال اختناق و ستمگرى به دست ما رسيده است و هوشيار باشيد آن را حفظ كنيد و با صبر و شكيبايى هر چه تمامتر پيروى از اصول اين انقلاب بزرگ را ادامه دهيد كه خداوند در قرآن مى فرمايد:

«قسم به عصر و زمان، كه مردم در خسران و زيانند مگر آنان كه، مومن هستند و عمل نيك انجام مى دهند و خداوند هم پشتيبان افراد مومن و صبور است.»

از آن جهت كه اين روزها امكان درگيرى شديدى وجود دارد و ممكن است به آن دنيا بروم خواستم صحبتى با پدر و مادرم، برادران و خواهرانم، دوستان و ديگران داشته باشم.

ابتدا راجع به مرگ و زندگانى قسمتى از خطبه 23 نهج البلاغه را مى آورم باشد كه يادآورى باشد براى خودم و ماها.

امام على(ع) اين نمونه واقعى خليفة‌الله... اين انسان كامل به قول معلم شهيد و استاد شهيد مرتضى مطهرى مى فرمايد:

« شما را سفارش مى كنم به ياد مرگ و كم غافل شدن از آن و چگونه غافليد شما از چيزهايى كه از شما غافل نيست و چگونه طمع و آز داريد از كسى كه شما را مهلت نمى دهد؟ پس كافى است پند دهند مردگانى كه آنها را بر دوشها ديديد كه بسوى قبرهاشان در حاليكه سوار نبودند و در قبرها بنهادند شان در حاليكه فرود نيامده بودند. پس گويا ايشان بناكنندگان دنيا نبودند و هميشه آخرت جايگاه آنان بوده ،بيرون رفتن از دنيايى كه در آن سكونت داشتند و جاگرفتند در گورى كه از آن مى‌رميدند. آلوده بودند به دنياى كه از آن دست كشيدند و تباه ساختند آخرتى را كه به سوى آن منتقل گشتند. نه از كار زشت مى توانند برگردند و نه كار نيك را مى توانند زياد نمايند. به دنيا انس گرفتند . دنيا ايشان را فريب داد و به آن اعتماد نمودند آنها را به خاك انداخت. پس خدا شما را بيامرزد . سبقت گرفته و پيش‌دستى كنيد و بسوى منازل آخرت خود كه به آبادى آن مامور بوده و به آن ترغيب گرديده و به سوى آن خوانده شده‌ايد.»

و بوسيله شكيبايى بر طاعت خدا و دورى از معصيت و نافرمانيش نعمتهاى او را بر خودتان تمام گردانيد . زيرا فردا به امروز نزديك است. چه بسيار بشتاب مى گذرد. ساعتها و روزها و سپرى مى شود.  روزها در ماه و چه شتابنده است،  ماهها در گذراندن سال، و چه با تندى مى گذرد و سالها در عمر دوستان،  هر چند كه خدا ميداند، اينجانب لياقت نوشتن اين جملات را در خود نمى بينم . زيرا اصولا وقتى آدم نشده باشم چگونه مى‌توانم از آدميت بگويم، ولى چند پيشنهاد به دوستان و آشنايان دارم كه به ترتيب مى نويسم.

بنده اغلب شماها را مى شناسم و دريافتم شماها را و بعضى از شما از طبقات بالا و سرمايه دار شايد بوده باشيد، نمى توانيد بفهميد كه نيازهاى هر زمان چيست؟ در محدوده ذهنى خودتان بازى خورده ايد. نمى گويم همه‌تان، ولى خيلى‌تان را مى شناسم كه، روى عدم درك عميق اسلام، اسلامى كه طالقانى ها و شريعتى ها،  ... و مفتح‌ها و چمرانها و بهشتى ها و رجايى ها و باهنرها و بروجرديها، دستغيبها و مدنيها و صدوقيها و هاشمى‌نژادها و اشرفيها و مصطفى خمينى‌ها زنده اش كردند و خمينى‌ها اكنون نگهداريش مى كنند، به گوشه اى رفته ايد و عليرغم دلتان كه براى محرومان در دوران دانشگاهى مى تپد بعد از دانشگاه به دنبال عياشى ها و خوشگذرانى ها سرمايه‌دارى‌گونه مى‌رويد. برخيزيد ياران! اسلام وسيع تر از برداشتهاى سطحى ماست. در راه خدا قدم بگذاريد. در راه محرومان در راه كسانى از آنها بودجه تحصيلتان تهيه شده و مى شود. ما از سرمايه داران و امپرياليستها و فئودالها انتظار خوبى نداريم چرا كه آنان كوردل شده اند ولى از شماها كه انتظارهاى بهترى داشتم.

پيامم براى شوراى انقلاب فرهنگى و ديگر ارگانها و برنامه ريزيهاى انقلاب اين است كه؛ برخوردهاى رفرمى نكنيد. عميقا برخورد كنيد با مسائل برادران. ديدتان نسبت به مسائل فرهنگى و اجتماعى جامعه را وسعت بدهيد تا لااقل 90% از محرومان روستايى و كارگران بتوانند به دانشگاه بروند تخصص بگيرند. برنامه‌هاتان را طورى تنظيم كنيد كه دانشگاه حتما از طبقات مستضعف و محروم پر باشد. شما را به خدا من فقط دلهره از اين دارم كه مبادا بنام اسلام باز سرمايه داران، بچه هايشان را و اهداف پليدشان را به شما تلقين كنند.

پيامم به دولت مردان انقلاب اسلامى ايران و محل

تخصص، براى تخصص شدن فايده ندارد. پوچ است ارزش ندارد. اصلا مثل يك كثافت است. علم براى علم، زندگى براى زنده بودن، گناه است. علم براى انسانيت، براى خدا،  براى مستضعفين، داشته باشيد. خودتان را از خدا بدانيد. براى مردم بدانيد . كه انشاءالله چنين هستيد. چون حقيقت مى خواستم دنباله روى حضرت على(ع) باشم پس خاطرنشان مى كنم كه نامه على(ع) به مالك اشتر را بخوانيد و عمل كنيد همان كه امروز امام عزيزمان خمينى كبير، هم به ماها و شماها گفته و مى‌فرمايد:

«گوشهايتان را باز كنيد و چشمهايتان را هم باز كنيد و بدانيد تا امانتهاى خدا در دست شماست سازش نشود، خدا نكند لحظه اى اين فكر در مغزتان خطور كند.»

اميدوارم زندگى تمامى مسئولان و آنكه حتى مسئول امانتدارى يك يا دو نفر از خلق خداست ، بهتر از فقيرترين مردم جامعه اسلامى ايران و حتى جوامع انسانى امروز و آمريكاى لاتين تا آسياى شرقى نباشد. حواستان جمع باشد سعى كنيد به تمامى مستضعفين جهان كمك كنيد.              والسلام.