شهید ریاست یونسی

نام  :  رياست

نام خانوادگى  :   يونسى

نام پدر : ولايت‌اله

محل تولد : روستای گهراز

تاريخ‌تولد  : 8 / 5 / 1347

تاريخ شهادت  : 24 / 12 / 1363

عضويت : بسيجي

محل شهادت :  جزيره مجنون

زندگینامه

شهيد رياست يونسي در روستاي گهراز از توابع بخش خورش رستم خلخال در سال 1347 ديده به جهان گشود واز فرزندان پاك ودلاوران آن ديار بود كه در آرامش زادگاهش باليد وهم آواي پرندگان مزارع ديارش رشد كرد. او فرزندي با ايمان ومذهبي بود كه پاكي ودرستكاري وحق طلبي را از دوران كودكي پيشه خود ساخته بود.

تازمان شهادت هيچگونه خطا ولغزشي از او مشاهده نشد. در سن 6 سالگي در زادگاهش پا به مدرسه گذاشت وسالهاي تحصيل را پي در پي با موفقيت پشت سر گذاشت. وي از همان دوران طفوليت فردي دلسوز وبا عطوفت بود دفاع از مظلومين وستم ديدگان ومساعدت به بيچارگان از خصوصيات بارز وي بود. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي از موسسين انجمن اسلامي روستا بود. پاكي ودرستكاري ايشان آن چنان اعتمادي نسبت به او در ميان مردم ايجاد كرده بود وي را به عنوان مسئول انجمن اسلامي وامام جماعت مدرسه برگذيده بودند.

شهيد از همان دوران كودكي كه علاقه زيادي به مكتب تشيع داشتند به اين دليل كه يكي از برگذار كنندگان مراسمات مذهبي و ديني دعاي كميل و... بودند.

وقتي جنگ آغاز شد وصدام تجاوز آشكار را به ملت ايران آغاز كرد ومرزهاي ايران تحت تجاوز عراق قرار گرفت، او نيز براي اداي دين خويش دو بار به جبهه اعزام شد. در مرحله اول در عمليات خيبر شركت كرد وبعد از اتمام عمليات به زادگاهش باز گشت. ومشغول تحصيل شد. بعد از يك سال باز زمزمه عمليات را شنيد سنگر مدرسه را رها ودوباره به جبهه اعزام شد. در عمليات بدر شركت كرد .  پس از پيكار دليرانه ودر هنگام پيشروي به سوي دشمن زبون، مورد رگبار دشمن قرارگرفت و روز زندگانيش به غروب رسيد. دل ارزومند از آرزوهاي دنيا برداشت وبه باغهاي شهادت خراميد.

خدايش نيكو ترين پاداش ها را براي او گوارا كند.

وصيت‌نامه

بسم الله الرحمن الرحيم

الذين اذا اصابتهم مصيبة قالوا انا لله و انا اليه راجعون

اميدوارم خداوند مرا از سربازان راستينش قرار دهد و در رديف شهدا و بندگان صالح خود به حساب آورد.

با نام خدا و استمداد و يارى از او كه يار و ياور ستمديدگان و مظلومان است وصيت نامه خود را آغاز مى كنم. در ابتدا به حقانيت دين مبين اسلام و پيامبر گرانقدرش حضرت محمدبن عبدالله(ص) شهادت مى دهم و بر على و يازده فرزندش كه رهنمايان طريق الهى و امام و پيشواى ماشيعيان هستند گواهى مى دهم. سپس بر آخرين آنان مهدى صاحب الزمان(عج) و نايب برحقش درود مى فرستم.

خوشا به حال آنان كه شوق ديدار حسين و زيارت مزار مطهرش را دارند و شبها از شوق او در خلوتگه عشق با اشك چشم و سوز دل او را صدا مى زنند و سرودى را زمزمه مى كنند كه تا ابد در اين شبها و همه شبهاى بعد از اين در سكوت بيابان طنين خواهد داشت.

اى منتظران مهدى و اى عاشقان حسين و كربلاى حسين با نيتى پاك و دلى شكسته از خداى حسين بخواهيد كه رزمندگان ما را پيروز فرمايد و راه كربلاى حسين را به روى عاشقان حسين بگشايد.

اى دلباختگان حق و اى رزمندگان جبهه حق بدانيد كه پيش قراولان و پرچمداران لشكر اسلام مى‌روند و پرچم را به دست شما مى سپارند مبادا در نگهدارى آن تعلل و مسامحه بورزيد. برادران، اى جوانمردان، و اى پيرمردان هيچوقت و در هيچ حال امام را تنها نگذاريد و همواره پشتيبان ولى فقيه و روحانيت اصيل باشيد و از حمايت خود نسبت به آنان دريغ نورزيد و راه شهدا و هدف حسين و اولياى خداست.

اى پدر و مادر عزيز،  نمى دانم با كدام قلم و با كدامين گفتار از زحماتى كه براى من متحمل شده‌ايد سپاسگزارى كنم  . جز اينكه از خداى مهربان بخواهم كه اجرى فراوان و پاداش نيكو به شماعنايت فرمايد و او اجردهنده زحمات و مشقت هاى شما  باشد. شما بوديد كه كلام سرور آزادگان حسين را به من تلقين كرديد و ياد داديد.

«مرگ با عزت اگر خونين است    بهتر از زندگى ننگين است».

از شما مى خواهم كه بقيه رسالت خودرا نيز به اتمام برسانيد و صبر و شكيبايى را پيشه خود سازيد و لحظه اى از ياد خدا غافل نشويد كه الا بذكرالله تطمئن القلوب. در اين صورت است كه قلوب شما اطمينان و قرار خواهد يافت و در واپسين ايام حيات از شما مى خواهم كه برادرم را نيز به گونه اى تربيت كنيد و پرورش دهيد كه با مبانى و مفاهيم اسلام عزيز آشنا شود و از هم اكنون محبت ستمديدگان و مظلومين را در دلش رشد دهيد و كينه مستكبران و زورمداران را در قلبش بكاريد و چنان آماده اش سازيد كه همچون من براى دفاع از كيان اسلام و حريم قرآن جانش را در طبق اخلاص نهد و دل از دنياى مادى و زرق و برق فانى آن بركند و نيز از شما مى خواهم كه راه اولياى خدا را دنبال كنيد و نماز را هميشه در اول وقت و حتى المقدور به جماعت بخوانيد و در نمازهاى جمعه حضور پيدا كنيد كه حضور شما در صحنه ضربه به دشمن است.

اگر جسدم بدست شما رسيد مرا در كنار شهيدان به خاك سپاريد و اگر امكان داشت صبح جمعه دفن كنيد و درون قبرم يك جلد كلام الله مجيد قرار دهيد . از برادرم مى خواهم كه از مادرم مراقبت كند و از خواهران مى خواهم خواهر كوچكم كبرى نگهدارى كنند و در تربيتش بكوشند تا او را دخترى مومن و متعهد بار بياورند و از پدرم و عموم مى خواهم كه آن دو پسر را تنها نگذارند.

وصيت به دانش آموزان كه سنگرهاى خود را خالى نگذاريد و اميدوارم كه پدر و مادر حق خود را بر من حلال كنند و خدايا اين دومين وصيت نامه است كه مى نويسم از خدا مى خواهم كه اين آخرين وصيت من باشد. و از شما مى خواهم يك پرچم حضرت ابوالفضل در خانم بگذاريد و يك پرچم سه رنگ در قبرم.

والسلام

تاريخ 63/12/17          شب پنج شنبه در ساعت 10/30       رياست يونسى