شهید محمد گیوه چی

نام:  محمد

نام خانوادگي: گيوه چي

محل تولد : روستای کزج

تاريخ تولد: 1348

تاريخ شهادت:  62

نوع عضويت: بسیجی

محل شهادت:   والفجر2

زندگینامه :

شهيد محمد گيوه چي در روستاي كزج از توابع بخش خورشرستم خلخال (60 كيلو متري خلخال) پا به عرصه وجود نهاد. محمد 4 ساله بود كه پدرش را از دست داد. وبقيه عمرش را يتيمانه با مادر 50 ساله اش به سر برد.

وقتي به سن 6سالگي رسيد در آستانه تحصيل قرار گرفت وبيش از 4 سال درس نخوانده بود كه خورشيد فروزان انقلاب به مرحله طلوع رسيد . محمد هم پاي امت حزب الله به ميدان مبارزه وارد شد. هر چند نوجواني 10 ساله بود .از جمله كارهايي كه ميكرد اين بود كه يك روز عكس ظالم روزگار، يعني شاه خائن، را به گردن سگي آويزان كرده بود  وآن را در كوچه ها رهاکرده بود .اين كار محمد موجب غضب عمال رژيم شده و وي را مورد تعقيب قرار دادند، تا اينكه حتي به خانه ها هجوم آوردند وقصد داشتند به او صدمه وارد كنند. ولي محمد به هيچ وجه هراسي نداشت. به فاصله نزديكي با اين قضيه ،يك روز عكس خاندان سلطنتي را در مدرسه پاره مي كند تا اينكه، معلم او را مورد ضرب وشتم قرار ميدهد و بعد از مدرسه اخراجش مي كنند. آري محمد از كودكي مجاهدتش بر همگي آشكار بود وبا ياري خالق يكتا ورهبري اما م خميني(ره) انقلاب به پيروزي رسيد. ولي محمد به خاطر عشق وعلاقه به اسلام از پاي ننشست واكنون نوبت به مرحله جديدي رسيده بود يعني ثبت نام در بسيج وخدمت كردن به انقلاب به صورت هاي ديگر.

شبها محمد تا صبح در همان روستا به نگهباني مي پرداخت، ولي به خاطر كم بودن سنش، از اعزام او به جبهه ها جلوگيري مي كردند. محمد پريشان وناراحت براي كارگري  به شهرستان كاشان رفتند . همواره در راهپيمايي ها ونماز جمعه ونماز جماعت حضور داشت. ديري نگذشت كه از طریق بسیج اصفهان آموزش نظامی دیده و با منطق جنگی اعزام شد . درعملیات رمضان فعالانه شركت كرد ويك بار زخمي شده بود. بعد از ماه رمضان 5روز به مرخصي آمده وبراي ديدار با مادربزرگوارش راهي روستا  می شود. وبالاخره محمد بعد از چند روز از حضور مادر مهربان خداحافظي كرد ه و انگار اين آخرين خداحافظي بود. به مادرش می گوید :مادر جان من اگر شهيد شدم، شيرت را بر من حلال كن. دوباره به جبهه اعزام  می شود. سعادت شركت در عملیات های والفجر 1و2 نصيب محمد می شود. وبعد از گذشت 40 روز محمد روسفيد از آزمايش الهي بيرون آمده وبه شهادت می رسد ....

وصيت نامه شهيد:

والعصر ان الانسان لفي خسر الذين آمنوا وعملوالصالحات وتواصعوا بالحق وتواصعوا بالصبر

قسم به روزگار مردم در زيانند وبه غير از آنان كه به خدا ايمان دارند وعمل صالح انجام مي دهند ومردم را به صبر وشكيبايي دعوت مي كنند.

ولا تحسبن الله قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون

كساني كه در راه خدا به شهادت مي رسند مرده نپنداريد، بلكه آنها زنده هستند ونزد پروردگارشان روزي مي خورند.

درود به امام زمان(عج) ودرود به امام خميني وبا درود بر تمامي شهيدان وصيت نامه خود را آغاز ميكنم.

اي خداوند بزرگ اي پروردگارم . اي معشوقم تو را شكر مي گذارم كه مرا به اين درجه ومقام رساندي كه بتوانم خدمتي به تو بكنم.اي خداي بزرگ من فقط خود را بنده تو مي دانم وبندگي خودرا به تو اعلام مي دارم. اي پروردگار مهربان من خيلي گناه ومعصيت كرده ام گناهان مرا ببخش. اي خداوند مهربان شهادت در راه خودت را نصيبم گردان. من براي رضاي تو به جبهه آمده ام. وبراي ديدن تو.

اي خداي مهربان تو پشتيبان ما باش كه خودت گفته اي بخوانيد مرا تا اجابت كنم شما را.

خدمت مادر عزيزم سلام دارم اميدوارم حالت خوب باشد. مادر عزيز تو برايم خيلي زحمت كشيده اي ومن نتوانستم زحمات تو را جبران نمايم. مرا ببخش ومرا حلال كن. اگر من شهيد شدم مبادا برايم گريه كني كه من ناراحت مي شوم وبايد به مرگ من افتخار كني .اي مادرم؛ همچون زينب باش وصبر واستقامت داشته باش. وتو اي برادر عزيزم از مادر مراقبت كن. مبادا او را تنها بگذاري وگرنه من ناراحت مي شوم. از اوپرستاري كن ونگذار خداي ناكرده مريض شود. اي برادرم؛ مرا حلال كن وتو اي خواهرانم؛ شما نيز مانند حضرت زينب (س)باشيد ومبادا از اسلام جداشويد. هميشه حجاب خود را حفظ كن

اي زن به تو از فاطمه اينگونه خطاب است             ارزنده ترين زينت زن حفظ حجاب است.

وسخني با شما ملت ايران دارم اي ملت عزيز؛ نگذاريد اين انقلاب به دست منافقان بيفتد. هميشه پشتيبان امام باشيد واو را دعا كنید .